۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱

بهشت

روزی امام نقی معتصم عباسی را هم در بهشت دید.
گفت ای ملعون ! تو هم مانند متوکل با دادن قیمه نذری حسین و دسته سینه زنی به بهشت آمدی ؟
معتصم با لبخند گفت : خیر، من برای پرسیدن حال عمه ات به زیارت حرم معصومه در قم رفتم و بهشت بر من واجب شد. هم فال بود و تماشا. سپس بیلاخی به امام نشان داد و به سمت حوریان بهشتی گریخت.
آن امام بزرگوار در حالی که با ناتوانی به دوربین نگاه میکرد، بر خود بول نمود.

-
با الهام از حدیث و منبع نقیلاتور عزیز (حدیث اصلی در کامنت ها)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر