۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱

معجزات

- ببین الان ماه رو نصف کردم.
- راست میگیاجانم به فدایت ای پسر رسول خدا
- حالا اون درختو ببین.... ای درخت! نزد امامت بیا
-وااای... درخته داره میاد اینجا! جل الخالق.... میتونی با حیوونا هم حرف بزنی؟
- پس چی؟ صبر کن... آهای عقاب . بیا ببینم...
عقاب: بله ای امام شیعیان
- بگو در آسمان چه خبر است؟
عقاب: از آنجا عظمت ولایت شما را رصد میکنم. الان هم مرخص میشوم
-بازم معجزه ای میخواهی ای فرزند؟
- نقی جان. بیزحمت یه چند تا حوری.... واااااااااای باورم نمیشه. اینا که حورالعین بهشتن. یه عمری یادشون همدم تنهاییم بود! ای خدا.....

(فردا صبح):
-نقی جان دمت گرم . دیشب خیلی فاز داد. بازم از اون جنسا داری؟
-آره ولی گرمی 500 دیناره ها!
-چه خبره؟ دیشب که گرمی 300 بود
- جون تو چیزی تهش نمیمونه. الانم شمقدرو فرستادم با کلی ترس و لرز ببینم میتونه باز گیر بیاره یا نه. تازه جنسای من ترکیبش خاصه. با بول و غائط ائمه درصد توهمت میره بالا! عمرا اگه از این ساقی درپیتا بهت این جنسو بدن...
- باشه. الان 250 تا دارم. مارو بساز جون جدت . تا شب باقیشم میرسونم نوکرتم....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر