روزی یک نصرانی بر امام وارد شد و نعره برآورد که یا نقی! مگر نه این است که مسیحیت دین مهر و محبت است و اسلام دین خشونت؟ جز این است که عیسی مردگان را زنده میکرد و محمد زندگان را مرده؟ به راستی این دیگر چه دینی است؟
حضرت که اوضاع را به شدت خیت یافته بود گیلاس شرابی به وی داد و با متانت فرمود:
به خدا سوگند که جدّم رسولولا هرگز اسلام واقعی را به درستی درک نکرد.
سپس نصرانی را به دونیم نمود، گیلاسش را تا ته نوشید و آروغی جانانه زد.
امام و اوج سفسطه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر