۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱

گدای مسکین ورژن جدید

گدای مسکین نزد نقی رفت و گفت این چه عدالتی ست که من در فقر و بدبختی باشم و تمام بیت المال در زیر بیضتین تو قرار دارد!
نقی از روش ماسمالی امامت استفاده کرد و گفت: همانا از جد ما نقل است که بهشت پر است از فقرا و در آنجا جایگاه بسیار والایی برای شما در نظر گرفته شده!
گدای مسکین گفت بول میکنم بر آن دینی که بهشت را در آن دنیا به من میدهد اما اگر در این دنیا به خاطر شکم گرسنه ی فرزندم نانی بدزدم دستم را قطع میکند!!!
سپس قبل از اینکه نقی فرصت پیدا کند و ذوالنقار را بکشد کیسه ای پول از بیت المال دزدید و در حالی که میدفینگر به نقی نشان میداد از آنجا گریخت!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر